محمد بن عبدالرحمن عطویمحمد بن عبدالرحمن عطوی، از شعرای قرن سوم قمری در بصره بود. وی تحت تاثیر آرای معتزله قرار گرفت و آرای معتزله را با شعر خود در هم میآمیخت. ۱ - معرفی اجمالیابوعبدالرحمن، محمد بن عبدالرحمن بن ابیعطیّه، مولای بنی لیث بن بکر بن عبدمناة و از قبیله کنانه بود. در بصره میزیست و تحت تاثیر آرای معتزله قرار گرفت. عطوی به سامرا رفته، ملازم قاضی احمد بن ابی دؤاد (رهبر معتزلیان) شد. او را ستوده، از اینراه، مال بسیاری بهدست آورد. او اشعار نیکو میسرود و طبع ظریف و روانی داشت و آرای معتزله را با شعر خود در هم میآمیخت. شعرش بر زبانها افتاد و برخی از شاعران، مضامین شعری او را اقتباس میکردند. او افزون بر شاعری، دبیری بلیغ بود. ۲ - نمونه اشعار عطویعطوی برای قاضی احمد بن ابی دؤاد مرثیهای سرود. در بخشی از این قصیده میگوید: «این صدای تابوت نیست که میشنوید؛ بلکه صدای شکستن ستون فقرات مردان قوم است. این بوی مشک از حنوطِ او نیست؛ بلکه این عطر بزرگی اوست که بهجا مانده است.» عطوی در مدح کسی که برای گردآوری مال، خود را بهزحمت نمیاندازد و هنگامی که مالی بهدست آورد، آن را در راهش انفاق میکند، میگوید: «چقدر شیرین است زندگی کسی که مطمئن است تقسیم کننده روزیها، روزی او را میرساند! حیثیتِ چنین کسی هرگز لکهدار نمیشود و آبرویش نمیریزد و روسفید است. مالی گردآوردهای؛ حال بیاندیش آن را برای که گردآوردهای! ای گردآورنده مال! بدان که روزی آن را بر باد خواهی داد! مالی که نزد توست، برای وارث نگه داشته میشود. این مال از آن تو نیست، مگر آنمقدار که از آن انفاق کنی.» او درباره عشق چنین میسراید: «در میدان مسابقه عشق، با عاشقان رقابت کردم و بر همه آنان پیشی گرفتم و با آرامش خاطر بازگشتم. در حقیقت، عاشقان، کهنه پیراهنهای عشق مرا میپوشند و از تن بیرون میآورند و تجربههای قدیم [ مرا] تکرار میکنند. هر جام محبتی که سر میکشند چه شیرین و چه تلخ، دُردِ جام من است و آنان ریزهخوار خوان عشق منند.» [۳]
فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۳۰۲.
۳ - پانویس
۴ - منبععبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۱۰۳-۱۰۴. |